به گزارش سینماخبر، بالاخره انتظارها به سر رسید و در تاریخ ۱۲ مارس ۲۰۱۷ میلادی (۲۲ اسفند ۱۳۹۵ خورشیدی)، انیمیشن مذکور برای نخستین بار بر پردۀ نقرهای سینماها ظاهر شد. اکران اثر، از همان ابتدا بازخورد متفاوت مخاطبان را در بر داشت. عدهای شیفتۀ شوخیها و جذابیتهای بصری اثر شدند و از آن ابراز رضایت کردند ولی عدهای دیگر «بچه رییس» را بسیار پایینتر از حد تصورات خود قلمداد نمودند. حال، قصد داریم جنبههای مثبت و منفی اثر را با هم بررسی کنیم و نگاهی دقیقتر به ویژگیهای آن داشته باشیم. با ما همراه باشید.
در ابتدای امر، باید بدانیم ایدۀ اصلی تولید انیمیشن «بچه رییس» از کجا نشأت گرفته است. در پاییز سال ۲۰۱۰، یک نویسنده و تصویرگر کتاب کودک به نام «مارلا فرِیزی» کتابی تحت عنوان «بچه رییس» (The Boss Baby) نگاشت و خود تصویرسازیهای آن را انجام داد. داستان کتاب، پیرامون زوج جوانی بود که با ورود یک نوزاد به زندگیشان، دچار مشکلات و دردسرهای عدیده میشدند. نوزاد مذکور (به مانند شخصیت اصلی انیمیشن «بچه رییس»)، ظاهر و خصوصیات عجیب و غریب داشت. او همیشه لباسی تیره به تن داشت و کراوات میبست. دیگر ویژگی بارز او این بود که به پدر و مادر خود تحکم میکرد و مقاصد خود را به هر نحو ممکن پیش میبرد. به خاطر همین خصوصیات بود که عنوان «بچه رییس» به او اطلاق شده بود.
کل محتوای کتاب در همان دقایق ابتدایی انیمیشن به کار گرفته میشود و مابقی اثر را باید کاملاً ساخته و پرداختۀ نویسندۀ فیلمنامه، «مایکل مککالرز» دانست. مککالرز و سایر دست اندرکاران انیمیشن، برای تأمین محتوای اثر دست به ترفندهایی زدهاند که برخی از آنها موفق و برخی دیگر ناموفق از کار در آمدهاند. یکی از این دستاویزها، اضافه کردن شخصیت «تیم» (برادر بزرگتر بچه رییس) و تخیلات بیحد و مرز او به داستان است. «تیم تِمپِلتون» پسری ۷ ساله است که حضور بچه رییس را به عنوان مانعی بر سر تصاحب تمام عشق پدر و مادر خود تلقی میکند. با ورود بچه رییس به داستان، توجه فراوان پدر و مادر از تیم برداشته میشود و بخش عمدهای از آن معطوف به نوزاد تازه رسیده میگردد. ماجرا زمانی اوج میگیرد که «تیم» متوجه میشود برادر جدیدش ماهیتی عجیب و غیرعادی دارد و برای اهدافی خاص به جمع خانواده پیوسته است.
اگر بخواهیم یکی از شگفتانگیزترین و تأثیرگذارترین صحنههای «بچه رییس» را نام ببریم، شاید شما هم مثل من ذهنتان معطوف به صحنهای شود که «فرانسیس فرانسیس» (رییس شرکت پاپی کو) سرگذشت خود را در قالب ورق زدن یک «کتاب تصویر برجسته» روایت میکند. این صحنه که خلاقیتی عظیم در خود نهفته دارد، انسان را به حسرت وا میدارد که چرا سهم چنین خلاقیتهایی در اثر، در مقابل صحنههای تکراری و کلیشهای کم است. دیگر بخشی که مخاطب به خوبی با آن ارتباط برقرار میکند مربوط به صحنههایی است که «بچه رییس» ناگهان به ماهیت نوزادی خود باز میگردد (در این میان، صحنهای که بچهرییس روی زمین غلت میزند و پای خود را در دهانش قرار میدهد فوقالعاده است). الحق و الانصاف، این قبیل صحنهها بهجا، شیرین و دوستداشتنی هستند.
کی دیگر از نقاط قوت اثر، صداپیشگان نسخۀ اصلی هستند. «الک بالدوین» در نقش «بچه رییس»، «مایلز بَکشی» در نقش کودکی «تیم» و «استیو بوشمی» در نقش «فرانسیس فرانسیس» به خوبی درخشیدهاند. در این بین، بالدوین با صدای خشدار و کاملاً بزرگسالانۀ خود، چهرهای جالب و منحصر به فرد از «بچه رییس» ارائه داده و نقش را کاملاً تحت اختیار خود در آورده است. غرغرها و کنایات لفظی شخصیت «بچه رییس» از زبان بالدوین بسیار شنیدنی ادا شدهاند. راوی اثر («تیم» در سن بزرگسالی) نیز کسی نیست جز «توبی مگوایر». برای کسانی که شاید با اسم این ستاره سرشناس آشنایی نداشته باشند باید عرض کنیم که مگوایر همان جوانی است که در سهگانه سینمایی «مرد عنکبوتی» (ساختۀ «سم رِیمی») نقش اصلی (پیتر پارکر/ مرد عنکبوتی) را ایفا میکرد.
روی هم رفته، اگر بخواهیم یک ارزیابی کلی پیرامون «بچه رییس» داشته باشیم، باید اذعان کنیم که این اثر نتوانست انتظارات بالای مخاطبان و منتقدان را برآورده کند؛ البته این به معنای بد بودن انیمیشن مذکور نیست. اتفاقاً از لحاظ سرگرمیآفرینی و مفرح بودن، اثر نسبتاً موفق عمل کرده است ولی متأسفانه این دستاورد در خدمت پیام فیلم نیست و از لحاظ محتوایی، باید «بچه رییس» را در حد یک اثر سطحی و فراموششدنی ارزیابی کرد. شاید اگر همین الان، دستاندرکاران «دریمورکس» بخواهند اثر خود را اصلاح و بازسازی کنند، با توجه به نقدهای گوناگونی که به کلیت فیلم شده، اثری به مراتب کاملتر و قابل دفاعتر بیافرینند.
نظری برای این خبر ثبت نشده است .
مشهد - بلوار شهید دستغیب - نبش بیستون - مجتمع تک - طبقه اول - واحد 215